ارسالکننده : خودم در : 89/5/19 10:33 عصر
خدایا چرا گذاشتی این طوری شه!
واقعا که، خوب یه جور دیگه نشونم می دادی...
واقعا که خیلی ناراحت شدم... بعد از یه عمر ...
اصلا انتظارشو نداشتم ، اگه تو می خواستی نمی ذاشتی این طوری شه، الآنم تو خواستی که این طوری شده، واقعا که...
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : خودم در : 89/5/18 2:34 عصر
اگه خوبه یا زشت به پات نوشته جونم...
تا قبل از ماه رمضون: 1- ر ب ا (2بار) 2- ر ب آ 3- ر ب د 4-ر ب ش! چند روز مونده به رمضون؟ امروز و فرداو پس فردا...
2 باشه واسه امروز... 1 و 3 واسه فردا! صبح میرم دان عصرم اس. پس فردا هم از صبح میرم اس تا عصر کل سانسو. شاه عبد العظیم(4) و پیشوازم بی خیال :دی امسالم که شعبان احتمال قوی سی روزه یوم الشک نداریم : دی . داشتیمم به من چه من میرم اس !
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : خودم در : 89/5/2 12:42 عصر
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین که این جا هر چه می خواهد دل تنگم میگویم.
این امیر خانی ام رمان نوشته ها!نویسنده است داریم!
عجبا !صندلی رو مثل کوتوله ها می برن پایین.صد دفعه نمیگم وقتی پا میشین برش گردونین سر جاش؟
کوری چشم دشمنا ما به سر مهر ولایت علی داریم... امسال هم عجب کاری کرده بودنا قسمت خانومارو نصف کرده بودن،هر ردیف 5 نفر بیشتر جا نمیشد ،فکر کنم سال دیگه که بریم قسمتا خانومارو بکنن هر ردیف یه نفر رو زمین یه نفر رو صندلی! می خواین اصلا خانومارو کلا حذف کنید خیال خودتونو ما رو راحت کنید!
ای بابا کی حال داره این همه راه پاشه بره دانشگاه، خوب همین اینترنتی کامل می کردید ثبت نام رو ،هزینه رو هم جلسه اول می دادیم دیگه!
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : خودم در : 89/4/12 9:20 عصر
من بی قرار نیستم.من بی قرار نیستم.نیستم. کاری که خود دوست دارم انجام میدهم. از این به بعد اخلاق بی اخلاق. هر طور راحتم. هر طور دوست دارم و می پسندم. هر آنچه می پسندم.
خوشا به حال آنانکه... .امروز روز آخر اعتکاف هم بود.خوش به حال معتکفین، بد به حال من.بد به حال معتکفین ،خوش به حال من. هیچ فرقی نمی کند احوالمان.هیچ. حال من در اعتکاف 87.حال من در ایام اعتکاف 89.توفیری ندارد.چرا ،نمی دانم.
نشسته ام سردرگم و بی پناه.سنگرم را!تنها پناهم را. از او دلگیرم... .کفر میگویی؟ پناه بر خدا اگر افکار چند دقیقه گذشته ام بر من غلبه کند. دل پر از غمم را چگونه با ذهن مشوشم آرام سازم؟ چه روح شادی داشتم تا چند ساعت پیش. چه شادی زودگذری.شنیده ام نوشتن آدم را آرام می سازد. افسوس که نوشتن هم نمی دانم.دلم می خواهد اندازه تمام حرفهای دلم بنویسم.دل دریا داشتن به چه کار آید؟ دل خوش سیری چند؟ نوشتن بلد نیستم اما به نوشته رو آوردن چرا.شاید در خطوطش غرق شدم و افکارم اندکی با ذهنم فاصله گرفت.
شاید کمی آرامش.من بی قرارم.
کلمات کلیدی :